واقعاً اگر اکثریت مردم حکومت ولایت فقیه را نخواهند، تکلیف شرعی صاحبان منصب چیست؟ چرا جامعه به مدیر نیاز دارد؟ چون اکثریت حجم کاری حکومت ها تامین حوایج زندگی عادی مردم است، پس نمی توان آنها را دینی دانست ؟ اگر دین، امری فردی تلقی شود و حکومت، امری اجتماعی، آیا در این فرض حکومت دینی قابل تصور است اگر مرجع تقلید از سیستم حکومتى مشروع یا نامشروع حاکم بر جامعه ناراضىبود، تکلیف مقلد چیست؟ آیا نظریه ای وجود دارد که نیاز به حکومت را رد نماید؟ در صورت مثبت بودن جواب دلیل آنها و نقد آن را بیان نمایید. آیا روایات مستندی مبنی بر تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت داریم؟ هر انقلابی در گذر زمان دستخوش تغییر و تحول است اما چرا در انقلاب اسلامی ایران از این تحولات ممانعت بعمل می آید. تز ولایت فقیه از نظر قرآن چگونه شکل گرفته است؟ آیا آیاتی در ارتباط با این مصداق وجود دارد؟ آیا تنها با گذاشتن یک نفر حاکم در رأس حکومت میتوان احکام خداوند را اجرا کرد؟ وجود حکومت دینی چه لزومی دارد؟ اگرمردم حکومت اسلامی نخواهندآیامی شودبازوربرآنهاحکومت کردواین باعث رکودفکری نمی شودچرااین درقانون اساسی نیامده؟